شاید هزاران دلیل وجود داشته باشه که دیگر زندگی نکنم
اما فقط یک دلیل وجود داره که هنوز به این راه ادامه میدم
آن هم تویی.
شاید هزاران دلیل وجود داشته باشه که دیگر زندگی نکنم
اما فقط یک دلیل وجود داره که هنوز به این راه ادامه میدم
آن هم تویی.
وقتی چشمانم را میبندم تورا میبینم
وقتی چشمانم را بازمیکنم تورامیبینم
بامن چیکار کردی حتی زمانی که فکرم را به سویی دیگر منحرف می کنم
اما بازهم به تو فکر میکنم
بازهم تورا میبینم.
هیچ گاه نتوانستم به این پاسخ دهم که آیا عشق ارزش جنگیدن رادارد یانه
ولی وقتی یاد چشمانت افتادم
باخود گفتم ارزشش را دارد.
شاید زمانی در زندگیت خوشبختی را حس کنی ،لبخند بزنی ،همه چیز بر وفق مرادت باشد،اما طولی نخواهد کشید که جای خالی ام را احساس خواهی کرد.
همان زمان که خیلی دیر شده است.
میدانم افسانه ها روزی به حقیقت خواهند پیوست
چون تو افسانه ی منی
فقط دوبار است که می خواهم با تو باشم
الان وتا ابد
ودر پایان تنها شش کلمه می خواهم به تو بگویم
من نمی توانم بدون تو زندگی کنم
ستارگان در آسمان میدرخشند
خورشید روز را روشن می کند
ماه شب را
لبخند تو دلم را می لرزاند
وبوسه هایت قلبم را گرم.
از زمانی که تو را دیدم نتوانستم چشمانم را به رویت ببندم
شرمنده ولی از چشمان من مبهوت کننده تر بود.
ایران دیار مردمانی است
که به بهشت اعتقاد دارند
اما از مرگ وحشت دارند.
کسی که بخواهد برود را با هزاران دلیل نمی توانی نگه داری
اما کسی که میخواهد بماند بدون هیچ دلیلی خواهد ماند.
ما به هم مدیونیم به خاطر آن دوستت دارم هایی که پشت دیوار غرورمان بلعیدیم وبه هم نگفتیم