نگاهی از حسادت سوی ماشد
حکایت های دل ها برملا شد
ببین یک عشق ساده بین ما بود
چه هاکردم،چه ها کردی،چه هاشد
نگاهی از حسادت سوی ماشد
حکایت های دل ها برملا شد
ببین یک عشق ساده بین ما بود
چه هاکردم،چه ها کردی،چه هاشد
درآرزوی خوابم وبیدار می شوم
درحسرت جوانه زدن خارمی شوم
گاهی شبیه ثانیه بی صبرو بی قرار
روزی هزار مرتبه تکرار می شوم
نباشی سخت دلگیرم
نباشی زود میمیرم
نفسهام بند چشماته
به چشمهای تو بد گیرم
نگو عادی میشه واسم
بری من آس و پاسم
نگی بهت نگفتم
دارم بد جور میبازم
چطور خام هوسهات شد
یه بازیچه تو دستات شد
چه قلب ساده ای داشتم
اونم پاگیر حرفات شد
چرا اینقدر تو بی رحمی
نگات سرد و دلت سنگی
حواست نیست جلوت کیه
با کی داری تو میجنگی
پر از شور هیاهو بود
هوایی که با تو داشتم
چقدر جای تو خالیه
چه دنیایی با تو داشتم
میزارم پای دلتنگی
تموم خستگی هامو
میزارم کنج این خونه
همه دلبستگی ها مو
با این بغض نفسگیرم
از این کوچه دارم میرم
چقدر دلشوره دارم من
شاید این بوده تقدیرم
تو آخر بردی بازی رو
تموم کن صحنه سازی رو
بهم حکم ابد دادن
خریدی خوب قاضی رو
باران حدیث تکراریه
پرسه های بی هدفم
باران تداعی خاطره های خیسم
و اشک های در استتار و پنهانی
من مظهر سرود های یخی
و لرز های خیس زمستانم
تو را با من چه کار است
ای هجای بهاران
بار اول که دیدمت چنان بی مقدمه زیبا بودی که چندروز بعد در شلوغی خیابان و همهمه ی خانه و هیاهو باران یادم افتاد باید عاشقت میشدم.
یکم احساس سر خورده
یکم بغض گره کرده
یه حس سرد تنهایی
و چشمهایی که می دزدند
خواب را از من
یه کوه انباشت دلتنگی
یه عالم حرف نا گفته
تلاش هایی وامانده
تمام حال و احوالم
در این شبهای بارانی
چرا دشوار شدی با من
چرا اینگونه من دورم
حواست نیست اصلا
چقدر رنجور شده حالم
یکم احساس خرجم کن
دلم پیشه دلت گیره
نگیر از من اون نگاهت رو
از این کارات دلم داره میمیره
واسه ی خواستن تو
همین الان هم دیره
نذار به نبود تو عادت کنم
نذار من به هیچکی حسادت کنم
نخواه بی خیال نگاهت بشم
نباشی و من بی تو تنها بشم
غرورم شکست رد شدی تو ازم
واسه رفتنت اشک نریختم دیگه
بگو راستشو طاقتم می کشه
به جز من به تو کی عزیزم میگه
همه کوچه ها اسمشون خاطره ست
گذشتن از این کوچه ها فاجعه ست
نذار با غمت این شبا سر بشه
نذار خوابم اینجوری تعبییر بشه
نیایی باید شهر و من ول کنم
واسم سخته بی تو تو شهر سر کنم
هوا بی تو اینجا چقدر ابریه
وجودم پر از حس دلتنگیه
بمون تا که عادی نشه رفتنت
نگی که نگفتم که من گفتمت
بیا از هوسهات یکم دست بکش
بیا از دلم اینجوری دل نکش
نبودت داره بد عذابم می ده
نگفتی چرا حالت اینقدر بده
واسم ساده نیست از تو که بگذرم
برو بی خیال این روزا می گذره
تو باشی غم کارش ساخته اس
غرور از پیش باخته اس
همه حرفا قشنگ میشه
تو باشی زندگی ساده اس
چه طوفانی بپا میشه
میرقصه لای موهات باد
میشینه خنده رو لبهات
مگه میری دیگه از یاد
خیالم پر میشه ازتو
میشم من غرق رویام
حواسم پرت ؛ نمیدونم
که من مردم یا تو دنیام
یکم دستامو باور کن
ببین زخمه همه حرفام
نرو با تو چقدر خوبم
تو باشی من چه بی پروام
چیکار کردی تو با این شهر
که هر جاش پامو میزارم
یه یادی از تو اونجا هست
از این شهر بی تو بیزارم
تو باشی غم دیگه خسته اس
جدایی دست و پا بسته اس
دیگه جایی واسه بغض نیست
به قلبت قلب من بسته اس