مرا دیگر امیدی نیست بر وصالت
شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۵۹ ق.ظ
مرا دیگر امیدی نیست بر وصالت
مرا دیگر گریزی نیست جزخیالت
باتو می شود افسانه بود
باتو می شود خاطره شد
باتو می شود دل به دریا زد
باتو می شود دیوانه شد
من تورا می یابم از چشمت
وآن دلِ زلالی که داری
می کشد مرا به قتلگاه،نگاهت
آن رخ چو مَه تابانی که داری
ای کاش، می بردی مرا روزی ای عشق
به دورترین جایی که داری
۹۷/۰۹/۲۴